آندروُپف هفتمین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بعد از فقط 15 ماه رهبری حزب کمونیست در فوریه ی 1984 از دنیا رفت،یک اوکراینی 72 ساله به نام Konstantin Chernenko جانشین اون شد، Chernenko با وجود مشکلات تنفسی شدیدا سیگار میکشید و بعد از 13 ماه Chernenko هم درگذشت،با مرگ پشت هم رهبران پیر حزب کمونیست فهمید که باید یک تغییر اساسی در حکومت ایجاد کنه......
اونها میخائیل گورباچف رو به عنوان رهبر حزب معرفی کردند یک فرد 54 ساله که در بین تمام افراد سالخورده ی حزب یک چهره ی جدید و جوان به حساب میومد،گورباچف تنها رهبر شوروی بود که انقلاب 1917 بٌلشویک ها رو ندیده بود و جزء نسل دوم انقلاب به حساب میومد،گورباچف با تمام رهبران سابق شوروی فرق داشت به نسبت اونها جوانتر و روشن فکرتر بود از اون طرف آشکارا از سیستم شوروی انتقاد میکرد و اعتقاد داشت باید اصلاحت گسترده صورت بگیره،
آندروپٌف
کنستانتیتن چرنینکو
اونها میخائیل گورباچف رو به عنوان رهبر حزب معرفی کردند یک فرد 54 ساله که در بین تمام افراد سالخورده ی حزب یک چهره ی جدید و جوان به حساب میومد،گورباچف تنها رهبر شوروی بود که انقلاب 1917 بٌلشویک ها رو ندیده بود و جزء نسل دوم انقلاب به حساب میومد،گورباچف با تمام رهبران سابق شوروی فرق داشت به نسبت اونها جوانتر و روشن فکرتر بود از اون طرف آشکارا از سیستم شوروی انتقاد میکرد و اعتقاد داشت باید اصلاحت گسترده صورت بگیره،گورباچف
اعتقاد داشت که دور شوروی نباید حصار کشیده بشه و خیلی علاقه داشت که شوروی با کشورهای غربی مٌراوده داشته باشه و رابطه ی نزدیکی با هم داشته باشن،درسته که تفکرات گورباچف خیلی خوب بود اما گورباچف در بدترین شرایط شوروی کشور رو تحویل گرفته بود در اون دوران اوضاع و احوال اققتصادی شوروی به هم ریخته بود،مردم برای تهیه ی یک جین جوراب باید ساعت ها در صف های طولانی وایمیستادن و کٌپٌن دریافت میکردن،وضعیت زندگی مردم بسیار سخت شده بود و هیچ کس در شوروی دیگه به اون نظام سوسیالیستی علاقه و اعتقادی نداشت.
از همه بدتر جنگ افغانستان بود در دوران گورباچف 6 سال از جنگ افغانستان میگذشت و شوروی نتونسته بود در افغانستان به پیروزی برسه،رونالد ریگان با کمک عربستان صعودی میلیاردها دلار سلاح در اختیار مجاهدین افغانستان قرار داده بودند و مجاهدین هم قصد تسلیم شدن نداشتن و با شوروی میجنگدین،تنها اتفاق و تاثیری که جنگ افغانستان بر شوروی گذاشت فقط افزایش بحران اقتصادی در شوروی بود.
اما اوضاع برای گورباچف بدتر هم شد چین که یکی از پایه های اصلی قدرت کمونیسم در جهان بود بعد از مرگ مائو و از سال 1976 و به سمت یک اقتصاد
دِنگ شیائو پینگ
کاپیتالیستی حرکت کرده بود دِنگ شیائوپینگ بعد از مرگ مائو رهبر چین شد از همون ابتدا انتقادهایی از سیاست های مائو مخصوصا اقتصاد دستوری حزب کمونیست داشت،شیاپینگ سیاست درهای باز رو مطرح کرد و چین به سمت یک اقتصاد کاپیتالیستی رفت،از قضا اقتصاد کاپیتالیستی در جامعه ی چین به خوبی عمل کرد،تولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر بین سالهای 1978 تا 1994 سه برابر شده بود،نرخ تولید ناخالص داخلی هم 4 برابر شده بود و تا زمان مرگ شیائوپینگ در سال 1997 اقتصاد چین یکی از بزرگترین اقتصادها در جهان بود،مردم شوروی با دقت داشتن پیشرفت چینی ها رو مشاهده میکردن اونها انتقاد کردند که ما هم کمونیستی هستیم چین هم کمونیستی اما چرا روز بروز داره وضع ما بدتر میشه اما از اون طرف چین داره به یک ابرقدرت اقتصادی تبدیل میشه،درواقع اقتصاد شوروی از همون دهه ی 80 میلادی رو به فروپاشی رفته بود به همین دلیل اعتراضات مردم به خیابان ها رسیده بود و قبل تر چنین چیزی سابقه نداشت،گورباچف فریاد اعتراض مردم رو شنید و تصمیم گرفت دست به اصلاحات گسترده در اقتصاد شوروی بزنه.
اصلاحات بزرگ:
گورباچف برای حل مشکلات اقتصادی طرحی به نام PERESTROIKA یا بازسازی رو مطرح کرد،گورباچف فهمیده بود که اقتصاد دولتی بدون شک یک اقتصاد شکست خودره هست برای همین سعی کرد اقتصاد برنامه ریزی شده توسط دولت رو کنار بزاره و صنایع رو به بنگاه های خصوصی واگذار کنه همچنین اجازه مٌراوده ی مال آزاده با کشورها ی غربی رو به بلوک شرق داد با این اصلاحات بود که اولین شعبه ی McDonald در سال 1990 در شوروی کار خودش رو آغاز کرد.گورباچف فهمید که بخش اعظمی از سرمایه های شوروی داره صرف رقابت تسلیحاتی بین شوروی و غرب آمریکا میشه مٌدام دارن سلاح تهیه میکنن و کلی از این پول صرف تولید سلاح میشه برای همین گورباچف تصمیم گرفته بود که این پول ها دیگه برای تولید سلاح مصرف نشه و تنها راهش هم مذاکره با رهبران آمریکا بود که این رقابت تسلیحاتی خاتمه پیدا کنه،بین سالهای 1985 تا 1988 گورباچف 5 بار با رونالد ریگان دیدار کرد و به نظرمیرسید دو رهبر حرف همدیگر رو میفهمن و میتونن با هم توافق کنن،توافق بین شوروی و آمریکا در نزدیکترین حالت خودش بود.
گورباچف که دیگه فهمیده پیروزی در افغانستان غیرممکنه آمادگی خودش رو برای پایان دادن به جنگ افغانستان اعلام کرد،در 15 فوریه 1988 دستور خروج نیروهای شوروی از افغانستان صادر شد بدنبال این بیانه ریگان رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که تصمیم داره درباره ی رقابت تسلیحاتی با همتای شوروی خودش مذاکره کنه اونها در 8 دِسامبر 198 توافقی رو با هم امضاء کردن که بر اساس اون دو طرف متعهد شدن تمام موشک های بالستیک قاره پیمای خودشون رو که مجهز به کلاهک هسته ای بود رو نابود کنن هر دو تعهد دادن دیگه هیچ موشک بالستیک یا کلاهک هسته ای تولید نشه با این توافق تا 3 سال آینده بیش از 2500 سلاح هسته ای برای همیشه نابود شد،هر دو طرف اجازه ی بازرسی کامل از تجهیزات هسته ای شون رو به طرف مقابل دادن این یک تعهد تاریخی بود،عملا هر دو طرف به طور کامل موشک های هسته ای خودشون رو از بین میبردن پیمانی گه تا سال 2018 بین دو کشور برقرار بود.
چرنوبیل:
در سال 1986 یک فاجعه ی بزرگ در نیروگاه هسته ای چرنوبیل اتفاق افتاد یک انفجار در یکی از راکتورهای هسته ای باعث پخش شدن مقدار زیادی مواد رادیواکتیو در هوا شد،مقامات شوروی سعی کردن این حادثه رو لاپوشینی کنن به همین دلیل مردم رو از اون ناحیه سمی خیلی دیر خارج کردن همین قضیه علاوه بر صدها کشته باعث ایجاد بیماری های زیاد و به دنیا آمدن کودکان ناقص بسیاری در اون منطقه شد.
گورباچف اعلام کرد این فاجعه عمق بیمار سیستم ما رو نشان میده،پنهان کردن اتفاقات و خبرهای بد،عدم مسئولیت پذیری و بی تفاوتی نسبت به مردم.چرنوبیل باعث شد من و همکارانم درباره ی خیلی از چیزها تجدید نظر کنیم.
گورباچف برای آزادی های سیاسی طرحی به نام Glasnost (گلاسنوست) یا فضای باز رو مطرح کرد،طبق این طرح قرار بود آزادی های سیاسی،دین و آزادی بیان به طور کامل در جامعه پیاده بشه قرار بود قدرت به طور مرحله ای از حزب کمونیست به مردم داده بشه و مردم بتونن از طریق انتخابات شوراها به طور مستقیم در امور کشور دخالت داشته باشن همچنین دولت باید در تمامی اتفاقات و تصمیمات شفافیت کامل داشته باشه هردو این اصلاحات خوبی بودن اما به نظر میرسید دیگه برای همه چیز دیر شده بود.
شکست اصلاحات:
خیلی زود معلوم شد PERESTROIKA یا نظام اقتصادی گورباچف یک نظام شکست خورده هست وضعیت اقتصادی در دوران گورباچف بدتر از دوران قبلی شد یعنی اصلاحات اقتصادی گورباچف وضع زندگی مردم رو بدتر هم کرد از اون طرف آزادیهای سیاسی این آزادیهای سیاسی که گورباچف داده بود خودش یک بحران جدید در شوروی به راه انداخت،گورباچف به مردم اجازه ی اعتراض مسالمت آمیز داده بود مردم به خیابان ها اومدن و شعار سر دادن
اما این شعارها علیه حزب کمونیست و شخص گورباچف بود اونها از گورباچف انتقاد داشتن از اون طرف این اعتراضات خیلی زود از خاک شوروی خارج شد و وارد بلوک شرق شد کشوهای اروپای شرقی این کشورها هم خواستار براندازی نظام کمونیستی بودن.درواقع اون مسیری سقوطی که از زمان بِرِژنِف شروع شده بود به نظر میرسید راه بازگشتی نداره.
پایان جنگ سرد:
در پایان دسامبر 1988 گورباچف با ریگان دیدار کرد در این دیدار گورباچف رسما گفت که جنگ سرد باید خاتمه پیدا کنه اون اعلام کرد که نیروهای نظامی شوروی رو از خاک کشورهای اروپای شرقی خارج میکنه که این دقیقا نقطه ی مقابل دکترین بِرِژنِف بود.
گورباچف گفته بود این کشورهای اروپای شرقی دیگه نیازی نیست بخشی از سیاست های شوروی باشن خوشون آزدن که انتخابات برگزار کنن و در جریان این انتخابات مردم این کشورها خودشون تأیین میکنن که آینده ی کشورهاشون چه چیزی باشه حتی گفته بود که در این انتخابات گروه هایی هم که ضد کمونیست هستن میتونن نماینده داشته باشن و علیه کمونیست ها رقابت کنن،مرردم رأی بدن و هرکسی که رأی آورد حکومت به دست اون گروه بیفته اما گورباچف یک چیزی رو در نظر نگرفته بود اون نمی دونست که مردم کشورها تا چه حد از حکومت کمونیستی نفرت دارن و اگر رأی گیری صورت بگیره بدون شک تمام رأی ها ضد کمونیست ها خواهد بود.
گورباچف اعلام کرده بود که قصد داره نظام شوروی رو تغییر بده و این نظام رو به سمت دموکراسی پیش ببره یعنی حکومت شوروی بعد از سالها یک حکومت دموکراتیک بشه.
کشورهای بلوک شرق
در مجارستان در سال 1956 تانکهای شوروی معترضیتی که خواهان دموکراسی در کشور بودند رو قتل عام کرد،Imre Nagy و دیگر رهبران انقلاب اعدام شدند،اصلاحات اقتصادی یک مدت جواب داد ولی در نهایت به یک فاجعه تبدیل شد حالا مردم مجارستان خواهان پایان دادن به کمونیسم در این کشور بودند،مجارها که مطمئن
شدند نیروهای شوروی اونها رو نمیکشن به سرعت به سمت یک حکومت دموکراتیک با انتخابات جند حزبی رفتند اما در لهستان،لهستانی ها هم از اصلاحات گورباچف استفاده کردند و اعتراضات به سیستم کمونیستی رو آغاز کردند انتخابات آزادی برگزار شد و در ژوئن 1989 کمونیست ها فقط 1% از آراء مردم رو به دست آوردن،به دنبال مجارستان و لهستان مردم در چین هم به خیابان ها ریختن و خواستار دموکراسی و پایان دادن به سیستم کمونیستی شدند اما دولت چین در میدان ((تیان آن دِن)) تانک هاش رو به سمت مردم فرستاد و همرو قتل عام کرد کاملا معلوم بود در زمینه ی اصلاحات رویکرد چینی ها اصلا شبیه به رویکرد اروپایی ها نیست،مردم شرق اروپا از این اقدام چینی ها به وحشت افتادن، هونِکِر هون اِکِر رهبر کمونیست آلمان شرقی رویکرد چینی ها رو بسیار تحسین کرد با وجود تظاهرات گسترده هونِکِر هون اِکِر اصلا نمیخواست قبول کنه که همه چیز تموم شده و شروع به سرکوب مخالفان کرد اما در نهایت افرادی از داخل خود حزب کمونیست هونِکِر رو
برکنار کرد،در 9 نوامبر 1989 مردم در دو طرف برلین به سمت دیوار برلین هجوم بردند و شروع به تخریب دیوار برلین کردند وقتی مسئله به گورباچف اطلاع داده شد گفت با تخریب کامل دیوار موافقه بدین ترتیب بزرگترین نماد جنگ سرد و دیوار آهنین فرو ریخت،آلمان شرقی و غربی بهم پیوستن و آلمان یک کشور واحد شد.
در چکسلواکی حزب کمونیست همچنان روی کار بود 10 ورز بعد از فروریختن دیوار برلین مردم به خیابان ها ریختن رهبران حزب کمونیست به سرعت استعفا دادند و چکسلواکی به دموکراسی رسید بهش انقلاب مخملی گفته میشه انقلابی که فقط در 10 روز از حکومتی کمونیسیتی به حکومتی دموکراتیک رسید،ماه بعد و در دسامبر همون سال مردم در رومانی به خیابان ها ریختن اما (نیکلای چائشسکو) Nicolae Ceausescu رهبر کمونیست این کشور حاضر به تسلیم نشد و به پلیس فرمان آتش داد،73 نفر کشته شدند.
نیکلای چائشسکو
در 21 دسامبر در جریان یک سخنرانی مردم شروع به اعتراض علیه Ceausescu کردند اون شب جنگ سختی میان مخالفین و پلیس درگرفت و با کشته شدند 1000 نفر صبح روز بعد مردم ساختمان حزب کمونیست رو تصرف کردند Ceausescu و همسرش قصد داشتند با یک هلیکوپتر فرار کنن اما موفق نشدن و به دست معترضین ترور شدند،با سقوط رومانی شوروی کنترل تمام کشورهای اروپایی بلوک شرق رو از دست داد.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی:
نقشه ی شوروی بعد از فروپاشی
در جریان تمام این شلوغی ها وضعیت شوروی اصلا خوب نشده بود،مردم در شوروی در بحران اقتصادی داشتن می سوختن و به دنبال غذا میگشتن،بحران اقتصادی در شوروی بیداد کرده بود و هیچ رغم هم درست نمیشد،مردم شوروی یک نگاهی به بلوک شرق انداختن و دیدن بلوک شرق کمونیست ها رو زمین زدن و دیگه از شوروی دستور نمیگرن خود شوروی هم از 15 جمهوری تشکیل شده بود این 15 تا جمهوری دیدن که بلوک شرق دیگه شوروی روزن کنار به همین دلیل خودشون هم به دنبال استقلال میگشتن و دیگه نمیخواستن بخشی از کمونیسم یا خاک شوروی باشن از اون طرف اجناس در مغازه ها نایاب شده بود و یا خیلی از اجناس قیمت هاش چندبرابر شده بود برای همین اعتراضات وارد خیابان های شوروی شده بود،شعارها کاملا مشخص بود تمامی شعارها علیه حزب کمونیست حاکم و شخص گورباچف بود.
در جمهوری های استونی و لِتونی و لیتوانی که در سال 1940 توسط استالین تصرف شده بود درخواست جدایی کامل از شوروی و تشکیل کشور مستقل بود.
نقشه ی جمهوری های استونی و لیتوانی و لِتونی
در ماه May 1990 بوریس یِلستین رهبر پارلمانی روسیه شد یِلستین معتقد بود که فروپاشی شوروی قطعی و قصد داشت بعد از فروپاشی قدرت رو در روسیه به دست بگیره در این دوران صف های غذا در شوروی طویل تر شده بود و در قفسه ی مغازه های هیچ چیز پیدا نمی شد گورباچف چند بار با بوش پدر ملاقات کرد اون
بوریس یِلستین
میدونست با این اوضاع اقتصادی فروپاشی حتمی اون از غربی ها درخواست یک وام کلان برای ساماندهی به اوضاع شوروی کرد با وجود استقبال گرم غربی ها از گورباچف اونها هیچ کمکی به شوروی نکردند.
در 19 آگوست 1991 تندروهای کمونیست در ارتش شوروی یک کودتا علیه گورباچف ترنیب دادند تا به ای اصلاحات پایان بدن،گورباچف دستگیر شد و به حبس خانگی رفت اما با تظاهرات گسترده ی مکردم و حمایت یِلستین از گورباچف ارتس به مردم پیوست و این کودتا شکست خورد،گورباچف در 22 آگوست به قدرت برگشت ولی خیلی زود فهمید برنده ی اصلی بوریس یِلستین بود،حزب کمونیست شوروی منحل شد گورباچف همچنان رئیس جمهور شوروی بود ولی بدون حزب کمونیست عملا هیچ قدرتی نداشت.
در 8 دسامبر 1991 در مینسک رئیس جمهورهای سه جمهوری روسیه و اوکراین و بلاروس دور هم شدند و قراردادی رو امضاء کردند که براساس اون اتحاد جماهیر شوروی برای همیشه از روی نقشه های جهان محو شد و به جاش هر جمهوری یک کشور مستقل شد بدیت ترتیب شوروی به تاریخ پیوست و همینطور میخائیل گورباچف.
جنگ سرد تموم شد به مدت 45 سال مردم ترس یک آخرالزمان رو حس میکردن ترسی که هیچ وقت عملی نشد معلوم نبود اگر بمب و اتم و ترس این آخرالزمان نبود نبرد دو قدرت و نبرد دو ایدئولوژی به چه شکل پیش میرفت،شرق و غرب بعد از جنگ سرد دوباره مثل سال 1945 با هم رفیق و متحد شدند،در جریان جنگ سرد آمریکا و شوروی تیریلیون ها دلار برای تولید سلاح هزینه کردند چیزی که جنگ سرد رو به پر هزینه ترین جنگ تاریخ تبدیل کرد آمریکا با بدهی فراوان تونست دوام بیاره ولی شوروی نتونست،اکثر این سلاح ها هرگز استفاده نشد.
در کره،ویتنام،آفریقا،آمریکای مرکزی و افغانستان میلیون ها نفر در جریان جنگ سرد کشته شدند،1000 نفر در اروپا جان باختن،200 نفر فقط در دیوار برلین کشته شدند.
جنگ سرد تقابل دو ایدئولوژی بود و بازنده ی بی چون و چرای اون مارکسیسم لنینیسم بود رویای کمونیست ها برای داشتن جامعه سوسیالیستی با شکست بدی مواجه شد.شوروی به به 15 کشور تجزیه شد،15 کشور با اقتصاد هایی فقیر و نابود شده اقتصادهایی که تا به امروز هنوز اثرات اون فروپاشی رو حس میکنن با فروپاشی شوروی پیمان وَرشو هم منحل شد اما ناتو به پیشروی خودش ادامه داد،نظم نوینی جدید بر جهان حاکم شد و آمریکا تنها ابرقدرت جهان شد به نظر میرسید دیگه جنگی در نخواهد گرفت و بعد از دو جنگ جهانی و یک جنگ سرد احتمالا جهان یک دوره ی طولانی از صلح رو تجربه میکنه ولی به مدت جنگ وارد منطقه ی بالکان شد که فروپاشی یوکسلاوی انجامید مدت کوتاهی بعد آمریکا جنگ های بی پایان
خاورمیانه رو آغاز کرد و در نهایت در فوریه ی 2022 با جنگ بین اوکراین و روسیه جنگ بار دیگر وارد اروپا شد.
به نظر میرسه با وجود تمام پیشرفت ها هنوز انسان ها نتونستن راه حلی برای یک صلح پایدار در جهان پیدا کنند.
جنگ سرد (1991-1947)
میخائیل گورباچف (1931- 2022)