معمای تاریخ

در معمای تاریخ ما به موضوعاتی میپردازیم که هیچگاه بیان نشده باشند یا کمتر به آنها پرداخته شده باشد.

امپراتوری فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم

فرانسه از آغاز سدهٔ ۱۷ میلادی تا دهه ۱۹۶۰ دارای مستعمراتی به اشکال گوناگون بود. در سده‌های ۱۹ و ۲۰ امپراتوری جهانی فرانسه دومین امپراتوری بزرگ پس از بریتانیا بود. در دوره اوج خود، در میان سال‌های ۱۹۱۹ و ۱۹۳۹ امپراتوری دوم استعماری فرانسه بیش از ۱۲٬۳۴۷٬۰۰۰ کیلومتر مربع را دربر می‌گرفت. با در شمار آوردن فرانسهٔ اروپایی (metropolitan France) کل مساحت سرزمین‌های تحت چیرگی فرانسه در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به ۱۲٬۸۹۸٬۰۰۰ کیلومتر مربع یعنی ۸٫۶ درصد مساحت جهان رسید.

در پایان جنگ جهانی دوم و بعد از سال ۱۹۴۵ جنبش‌های ضد استعماری تفوق اروپایی را به چالش کشید. در ۲۷ اکتبر ۱۹۴۶ قانون اساسی فرانسه جمهوری چهارم فرانسه اتحادیه فرانسوی را بنا نهاد که تا سال ۱۹۵۸ دوام آورد.

*بعد از جنگ جهانی دوم:

امپراتوری فرانسه 

فرانسه که در جنگ جهانی دوم توسط آلمانی ها اشغال شده بود بعد از جنگ آزاد میشه و در سمت پیروز جنگ قرار میگره،کشورهای استعمارگر اروپایی در جریان جنگ جهانی دوم خیلی ضعیف شدن شدن بخاطر اینکه همش با هم در حال جنگ بودن از طرف دیگه اونا اصلا عملکرد خوبی در جنگ جهانی دوم نداشتن،با اینکه انگلیس و فرانسه ابرقدرت های اصلی بودن ولی اگر آمریکا و شوروی نبودن بدون شک این کشورها نابود میشدن همین باعث شد که موجی از ملی گرایی در تمام مستعمره های این کشورهای اروپایی آغاز بشه،همه ی این کشورهای مستعمره خواهان استقلال از اروپایی ها بودن چون این مستعمره های به خودشون گفتن وقتی انگلیس و فرانسه نمیتونن از خودشون دفاع کنن چطور میخوان از ما دفاع کنن؟

امپراتوری بریتانیا 

انگلیس و فرانسه اصلا دوست نداشتن استقلال این کشورها رو قبول کنن چون شدیدا به منابع این کشورها نیاز داشتن،انگلیس که قبل از جنگ جهانی دوم بزرگترین امپراjوری جهان رو داشت میخواست تمام تلاشش رو بکنه تا همچنان این امپراjوری حفظ بشه ولی وقتی در سال 1947 هند و پاکستان استقلالشون رو بدست آوردن دیگه برای همه مشخص شد که قدرت های اروپایی توان نگه داشتن مستعمره هاشون رو ندارن.

فرانسوی ها نیمی از آفریقا رو در اختیار داشتن اما مهمترین مستعمره شون ویتنام بود که در آسیا قرار داشت،در جنگ جهانی دوم ویتنام به اشغال ژاپنی ها در اومده بود اما بعد از جنگ ویتنامی ها خواهان استقلال بودند ولی فرانسوی ها قصد داشتن دوباره ویتنام رو برای خودشون نگه دارن برای همین نیروهای نظامی خودشون

نقشه ی ویتنام 

 رو روانه ی ویتنام کردند اما در نبرد (دین بین فو در سال 1954) شکست تحقیرآمیزی از در مقابل پارتیزان های ویتنامی خوردن بدین ترتیب بزرگترین مستعمره شون یعنی ویتنام از دست رفت.تاریخ نگاران این جنگ رو آغاز نابودی امپراتوری فرانسه میدونن،با از دست دادن ویتنام توجه فرانسوی ها به مستعمره هاشون در آفریقا جلب شد ولی تنها بعد از 8 سال مبارزه در سال 1962 الجزایز هم تونست استقلالش رو از فرانسوی ها  بدست بیاره.

امپراتوری فرانسه در آفریقا 

فرانسوی ها هم فهیمیده بودن که مثل انگلیس دیگه ابر قدرت نیستن،آمریکا و شوروی هم به عنوان ابر قدرت های جدید کاملا با رویکرد استعماری اروپایی ها مخالف بودن به همین دلیل به جای اینکه به کمک این قدرت های اروپایی بیان بر عکس از استقلال کشورهای مستعمره حمایت کردن و فرانسوی ها هم بالاخره قبول کردن که دوران با شکوه امپراطوری شون تمام شده اما Charles De Gaulle رئیس جمهور فرانسه تصمیم گرفت یک کار دیگه ای انجام بده.

شارل دو گل رئیس جمهور فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم 

Charles De Gaulle میخواست از نظم جدید جهانی استفاده کنه و امپراطوری فرانسه در آفریقا رو همچنان حفظ کنه.

امپریالیسم در گذشته از طریق تانک ها بود اما امروز از طریق بانک ها خواهد بود! 

قبل از اینکه کشورهای اروپایی کشورهای آفریقایی رو مستعمره کنن معاملات اقتصادی در این کشورهای اقتصادی یک شکل عجیب و غریبی داشت،آفریقایی ها معمولا به جای اینکه از پول استفاده کنن از سوار نظام و صدف دریایی استفاده میکردن حتی در قرن 17 صدف دریایی مثل یک پول مستقل بود که باهاش کالا میخریدن و میخروختن یعنی صدف دریایی در کشورهای آفریقایی حکم پول نقد رو داشت ولی همین که پای فرانسوی ها به قاره ی آفریقا باز شد اونا خیلی زود نیمی از آ،ریقا تصرف کردن و فرانسوی ها هم به سرعت نیروهاشون رو در کشورهای آفریقایی پیاده کردن و کنترل تمامی منابع و اقتصاد این کشورها رو بدست گرفتن،از این به بعد کشورهای آفریقایی مجبور بودن به فرانسه مالیات بپردازن و واحد پول فرانسه رو به عنوان واحد پول رسمیشون انتخاب کنن،در دهه ی 1930 بیشتر نفوذ فرانسوی ها در آفریقا نفوذ اقتصادی بود.فرانسوی ها کنترل تمام منابع کشورهای آفریقایی رو در دست گرفتن و گارگرهای آفریقایی رو با دست مزدهای بسیار کم استخدام کردند در ادامه همون کالاها رو با قیمت بسیار بالایی به آفریقایی ها میفروختن  همین قضیه باعث میشد همیشه مخارج آفریقایی ها از درآمدشون بیشتر باشه و کشورهای آفریقایی همیشه کشورهایی فقیر باقی میموندن،این استعمار جدید فرانسوی ها انقدر منحصر به فرد و البته ظالمانه بود که یک اسم مخصوص به خودش رو هم داشت به نام Francafrique این داستان تا انتهای جنگ جهانی دوم ادامه داشت اما بعد از جنگ جهانی دوم همه چیز عوض شد چون فرانسه به عضویت نظام برتون وودز در اومد.

*کنفرانس برتون وودز در نیوهمشایر آمریکا سال 1944:

در سال 1944 آمریکایی ها کنفرانس برتون وودز رو برگزار کردن درست از همینجا بود که قرار شد دلار به واحد پول جهانی تبدیل بشه و همه ی کشورها برای معاملاتشون پولاشون رو با یک نرخی به دلار تبدیل کنن و از دلار برای معاملات استفاده کنن،فرانسه برای پیوستن به نظام برتون وودز مجبور بود ارزش پول ملی خودش رو به مقدار زیادی کاهش بده همزمان که فرانسه درگیر این اصلاحات مالی بود کشورهای آفریقایی خواهان استقلال از فرانسوی ها شدن حالا کاهش ارزش پول این فرانسوی ها استقلال این کشورها رو شعله ور تر کرد.

بعد از جنگ جهانی دوم Charles De Gaulle تصمیم گرفت کارهای عجیبی انجام بده، Charles De Gaulle به آفریقا سفر کرد و رسما اعلام کرد فرانسه از استقلال کشورهای آفریقایی حمایت میکنه Charles De Gaulle اعلام کرد دیگه دورات استعمار فرانسه به پایان رسیده و دوستی ملت های آفریقایی با فرانسه بعد از استقلال این کشورها ادامه خواهد داشت این حرف های فرانسوی ها خیلی  مورد استقبال آفریقایی ها قرار گرفت چون اونها برای همین داشتن با فرانسوی ها مبارزه میکردن اما فرانسه یک شرطی هم این وسط گذاشت فرانسه گفته بود هر کشوری که بخواد از امپراطوری فرانسه جدا شه باید یک توافقنامه ای با پاریش امضاء کنه حالا توافقنامه چی بود طبق این توافقنامه کشورهای آفریقایی در ازای دریافت کمک از فرانسه باید کنترل تمام منابع طبیعی شون رو به فرانسوی ها میدادن از اون طرف برای حفظ امنیت در آفریقا باید به فرانسوی ها اجازه میدادن که نیروهای نظامی شون در خاک کشورهای آفریقایی حضور داشته باشن علاوه بر این دو تا موردی که گفتیم فرانسوی ها یک چیز دیگه رو به آفریقایی ها تحمیل کردن چیزی که بعد معلوم شد مهمترین سیاست فرانسه برای کنترل کشورهای آفریقایی در آینده بود.

*CFA franc:

با پیوستن فرانسه به نظام برتون وودز و کاهش شدید ارزش پول ملیشون فرانسوی ها برای اینکه کنترلشون بر کشورهای آفریقایی رو حفظ کنن یک واحد پول جدید برای آفریقا بوجود آوردن اسم این واحد پول جدید CFA franc اونا کشورهای آفریقایی رو مجبور کردن که این واحد پول جدید رو قبول کنن.این واحد پول جدید مستقیما به فرانک فرانسه وصل بود.

*در سال 1945

1.7 France franc = 1 CFA franc  =1945

قابل تبدیل به فرانک فرانسه بود.

*دو سال بعد و در سال 1947

1947= 2 France franc = 1 CFA franc

یعنی فرانک آفریقا دو برابر فرانک فرانسه ارزش داشت.

حالا ممکنه یک سوالی براتون پیش بیاد که چرا فرانک آفریقا باید با ارزش تر از فرانسه فرانسه باشه؟

برای کشورهای تولید کننده هرچقدر واحد پولی شما کم ارزش تر باشه نسبت به بقیه کشورها مزیت رقابتی بیشتری دارید این یعنی اجناسی که شما تولید میکنید ارزون تر از اون کشورها هستن در نتیجه قیمت نهایی محصولات شما پایین تر میاد دقیقا برای همین فرانسوی ها هم واحد پولی که در آفریقا ایجان کرده بودن با ارزش تر از واحد پولی خودشون در فرانسه قرار دادن کاری که آمریکایی ها با ژاپن ها هم انجام دادن،همین کمتر بودن ارزش فرانک فرانسه نسبت به فرانک آفریقا باعث میشد فرانسه در همه ی زمینه ها نسبت به کشورهای آفریقایی مزیت رقابتی داشته باشه از اونجایی که طبق قرارداد کشورهای آفریقایی مجبور بودن فقط با 

فرانسه معاملات اقتصادی داشته باشن عملا رشد اقتصادی برای این کشورها غیرممکن میشد.

همین کنترل اقتصادی فراسنه بر کشورهای اقتصادی باعث شد فراسنه بتونه بسیاری از بدهی های بعد از جنگ خودش رو از طریق پول های آفریقایی ها پرداخت کنه.

فرانسوی ها خیلی زود فهمیدن بهترین زندان زندانی که فرد تنونه میله ها رو ببینه اونا بین سالهای 1958 تا 1960 به همه ی کشورهای آفریقایی تحت استعمارشون استقلال دادن اما در تمامی این کشورها دولت های دست نشانده روی کار گذاشتن تمامی این افرادی که سر کار میومدن قرار بود حضور نظامی و اقتصادی فرانسه در کشورشون رو تضمین کنن در ازاش فرانسه سیبیل این رهبرها رو همیشه چرب نگه میداشت در اون زمان همه ی کشورهای آفریقایی که مستعمره ی فرانسوی ها بودن با طرح فرانسوی ها موافقت کردن همه ی کشورها به جز کشور گینه رهبر گینه Ahmad Sekou Toure گفت مردم گینه ترجیح میدن آزار و فقیر باشن تا پولدار و برده.

احمد سکوتوره 

کشور گینه فرانک آفریقا رو قبول نکرد و گفت که می خواد پول ملی خودش رو داشته باشه فرانسه که این رفتارهای گینه رو دید تصمیم گرفت یک درس ادبی به این گینه ای ها بده و هم به بقیه ی کشورهای آفریقایی نشون بده که در افتادن با فرانسه چه عواقبی میتونه داشته باشه برای همین  در قدم اول فرانسوی ها پرداخت تمام کمک ها رو به مردم گینه رو قطع کردن برای همین تمام شبکه ی برق رسانی گینه منحل شد و از ورورد گینه ای ها به سازمان ملل جلوگیری کردن در اقدام بعدی به نیروهای مخالف دولت کلی پول و اسلحه دادن تا یک جنگ داخلی در گینه راه بیفته و در اقدام بعدی کلی اسنکناس تقلبی چاپ کردن و روانه ی بازر گینه کردن همین باعث ایجاد یک تورم ساختگی در گینه شد.

*یکی از جاسوسان فرانسه بعدا اینطور توضیح میده:

 این عملیات یک پیروزی قاطع بود چون اقتصاد که همینجوری ضعیف بود دیگه هیچوقت درست نخواهد شد.

اما تمامی این اقدامات باعث نشده که Sekou Toure از قدرت کنار بره اما اقتصاد گینه رو برای همیشه نابود کرد و وقتی کشور توگو هم مثل گینه خواست فرانک فرانسه رو کنار بزاره فرانسویی ها تصمیم گرفتن توگویی ها رو ادب کنن تا بقیه ی کشورهای آفریقایی حساب کار دستشون بیاد اما اینبار دیگه مثل گینه پایان داستان رو باز نداشتن،رهبر توگو Sylvanus Olympio در ژانویه 1963 توسط فرانسوی ها ترور شد.در تمام این دوران تا به امروز تمامی رهبران کشورهای آفریقایی مستقیما توسط فرانسوی ها رو کار می اومدن اونها فرانسوی ها حرف میزدن و بدون استثناء مدتی رو در فرانسه زندگی میکردن و روابط بسیار نزدیکی با سیاست مداران

 سیلوانوس اولمپیو رهبر توگو

فرانسوی داشتن برای مثال  Jacques foccarl یک دیپلمات فرانسوی بود که بیت سالهای 1960 تا 1990 به مدت 30 سال بر تمامی رهبران و سیاست مداران آفریقایی نظارت داشت  و هرکسی که رو که ذره ای نفوذ آفریقایی ها در فرانسه رو به خطر می انداخت به بی رحمانه ترین شکل سرنگون میکرد.

به گفته ی خود مقامات فرانسوی از سال 1960 فرانسه بیش از 50 بار به دلایل مختلف کشورهای آفریقایی رو اشغال کرده و دست به تغییر رژیم در این کشورها زده.

برای مثال کشور گابون در مرکز آفریقا رو تصور کنید،در بین تمامی مستعمرات گابون از جایگان ویژه ای برای فرانسوی ها داره به دلیل منابع نفتی زیاد و معادن عظیم اورانیم و همیشه هم از بین تمامی مستعمارت گابون یکی از نزدیکترین و وفادار ترین مستعمره های فرانسه بود.

در سال 1967 رئیس جمهور گابون فردی شد به اسم Omar Bong و به سرعت کشور رو به سمت دیکتاتوری برد و شدیدا هم روابط دوستانه ای با فرانسوی ها داشت به همین جهت سفری به پاریس داشت و در اونجا  قراردادی رو با فرانسوی ها امضاء کرد که طبق اون قرار شد تمام نفت گابون مستقیما به یک شرکت نفتی فرانسوی به نام اِلف برده بشه و تمام اورانیوم استخراج شده از گابون مستقیما در اختیار سلاح های هسته ای ارتش فرانسه قرار بگیره حالا در ازای این همه امتیاز هیچی گیر مردم گابون نمیومد ولی درآمد حاصل از این معاملات به جیب رئیس جمهور گابون و خانوادش میرفت و در این موقع ثروت شخصی Bong به 130 میلیون دلار رسید در حالی که گابون همچنان یکی از فقیر ترین کشورهای جهان بود.

در دوران ریاست جمهوری Bong گابون یکی از بالاترین نرخ های مربوط به مرگ و میر نوزادان رو هم داشت.جالبه بدونید تمام پول های این خانواده که در اصل باید تو جیب مردم و کشور میرفت توس فرانسه سرمایه گذاری میشد.

در حال حاضر هم رئیس جمهور گابون فردی به نام Ali Bong  که پسر Omar Bong میشه و تام به امروز فرانسوی ها با نیروی نظامی شون قدرت رو در انحصار این خانواده نگه داشتن البته همین چند وقت پیش بود که یک کودتای نظامی انجام شد و قدرت رو از خانواده ی  Bong گرفت و این کشور هم قصد داره از استعمار فرانسه خارج بشه.

اما همچنان مهمترین نفوذ فرانسوی ها در این کشورها همون واحد پول CFA که به کشورهای آفریقایی تحمیل شده.

CFA تنها واحد پولی که از دوران استعمارگری همچنان داره استفاده میشه،کشورهایی که از این واحد پول استفاده میکنن در واقع هیچ استقلال مالی ندارن.این واحد پولی به یورو وصل میشه به این معنی که فقیرترین کشورهای جهان واحد پولی دارن که توسط ثروتمند ترین کشورهای جهان کنترل میشه و این بزرگترین مشکل این کشورهاست،بزارید اینطوری بهش فکر کنیم،هرچقدر ارزش یورو افزایش پیدا کنه ارزش CFA هم افزایش پیدا میکنه و وقتی هم که واحد پولی شما ارزشش زیاد باشه شما بسیار از مزیت های رقابتی خودتون رو در جهان از دست میدید و این اتفاقی بود که برای سِنِگال افتا.

سنگال قصد داشت صنعت تولید برنجش رو گسترش بده و به یک صادر کننده ی بزرگ برنج تبدیل بشه،وقتی بین سالهای 2000 تا 2009 ارزش یورو نسبت به دلار افزایش پیدا کرد ارزش پول سنگال که CFA بود هم افزایش پیدا کرد چون CFA مستقیما یه یورو وصله به همین دلیل چون یورو افزایش پیدا گرد CFA هم افزایش پیدا کرد به همین دلیل سنگالی ها دیدن که چون 

ارزش واحد پولیشون بالا رفته وارد کردن برنج از تایلند براشون ارزون تر تموم میشه و سنگالی که میخواست صادر کننده ی برنج بشه تبدیل به وارد کننده ی برنج از تایلند برای بازار داخلی خودش شد چون کشت برنج به صرفه نبود و دقیقا به همین دلیله که رشد اقتصادی در آفریقا غیرممکنه مثل اینکه شما در یک کشور فقیر باشی و واحد پولی کشورتون یورو باشه در و اقتصاد عملا  از مسیر خودش خارج میشه،چون اگر کشور شما واحد پولی مستقل داشته باشه اشتباهات اقتصادی خودشون رو در اون کشور نشون میدن مثل افزایش تورم ولی این کشورها با وجود فقر شدید اصلا  تورمی ندارن؟برای مثال تورم در کشور ساحل عاج که عضو CFA هم هست زیر 6% در حالی که 30% از مردم ساحل عاج در فقر مطلق دارن زندگی میکنن.

با وجود اینکه پول این کشورهای آفریقایی مستقمیا به یورو وصله ولی برخلاف اروپایی ها رشد اقتصادی در این کشورها کاملا منفی.

کشورهای آفریقایی از نظر منابع طبیعی بسیار غنی هستند اما از اونجایی که رشد اقتصادی در آفریقا غیرممکنه بسیاری از سیاست مداران آفریقا ترجیح میدن با کارخانه های فرانسوی زد و بند کنن و تمام پول هاشون هم در بانک های فرانسوی سرمایه گذاری کنن و بعضی از رهبران کشورهای آفریقایی به سرمایه های میلیارد دلاری رسیدن.در کشورهای کنگو و گینه و ساحل عاج و... حدود 50% در سرمایه های سالانه ی این کشورها اختلاص شده و همشون در اروپا و آمریکا خرج شده ولی نکته ی جالن اینجاست که برخلاف آفریقایی ها که تو اروپا سرمایه گذاری میکنن پولدارهای فرانسوی ترجیح میدن به جای اروپا تو آفریقا سرمایه گذاری کنن تا یک بازار انحصاری به وجود بیارن چون این امکان تو اروپا وجود نداره برای مثال Vincent Bollre میلیاردر فرانسوی کنترل در حال حاضر اکثر بندرهای مهم غرب آفریقا رو در اختیار داره،بنابراین دوره ی استعمار فرانسوی ها هیچ وقت تمام نشده به همین دلیل امروزه روی اون اسم نئواستعمار گذاشتن،این استعمار جدید حتی خیلی پربازده تر از اون استعمار کهنه،در استعمار کهن شما مجبور بودید که در کشوری که تحت استعمارتون هست یک دولت با بوروکراسی کامل پیاده کنید،امنیتش رو تأمین کنید،زیرساخت های اقتصادی ایجاد کنید و سطح رفاه مردم اون کشور رو بالا ببرید اما در نئواستعمار دیگه لازم نیست که هیچ کدوم از این کارها انجام بشه،فقط غارت کامل بدون هیچ تعهدی.

به هرحال این کشورهای آفریقایی نیستن که به فرانسه نیاز دارن بلکه این فرانسه هست که به این کشورهایی آفریقایی و منابعشون نیاز داره به طوری که اگر فرانسه مستعمره های آفریقاییش رو نداشت الان باید 15 اقتصاد دنیا بود ولی الان جزء بزرگترین اقتصادهای جهانه و همه ی اینها بخاطر مستعمره های آفریقایی فرانسه است  و به عبارتی فرانسه بدون آفریقا در تاریخ قرن بیست و یکم هیچ جایگاهی نخواهد داشت.

حتی یکی از رئیس جمهورهای سابق آفریقا به نام Jacques Chirac درباره ی سیستم امپریالیستی فرانسه در آفریقا اینطور میگه:

((بخش بزرگی از پول هایی که ما در بانکهامون داریم داره از طریق غارت و استثمار آفریقا میاد.فرانسه بدون امپراتوریش در آفریقا تمام جایگاه جهانیش رو از دست میده.))

 

امروزه نسل های جدید در آفریقا دارن تمام تلاششون رو میکنن که از سیستم CFA خارج بشن و واحد پولی ملی خودشون رو داشته باشن ولی آخرین کسی که درباره ی تغییر نظام مالی در آفریقا صحبت کرد قذافی در لیبی بود و فرانسوی ها درسی بهش دادن که تا به امروز هیچ کدوم از کشورهای آفریقایی جرأت نکردن که در این باره حرفی به میان بیارن.

 

در دو سال گذشته در بسیاری از کشورهای آفریقایی کودتاهایی برای پایان دادن به استعمار فرانسه صورت گرفته ولی موفقیت این کودتاها هنوز مشخص نیست،در حال حاضر نظامیان در کشورهای مالی و چاد و گینه و نیجر و گابون با کودتا قدرت رو بدست گرفتن.

 

قدرت گرفته از بلاگیکس ©