معمای تاریخ

در معمای تاریخ ما به موضوعاتی میپردازیم که هیچگاه بیان نشده باشند یا کمتر به آنها پرداخته شده باشد.

قحطی ایران در جنگ جهانی دوم (بخش اول)
23:50 1402/05/10 | امیررضا ستوده
قحطی ایران در جنگ جهانی دوم (بخش اول)

جنگ جهانی دوم یک فاجعه در تاریخ بشر بود،میلیون ها نفر جان خودشون را از دست دادند،فجایعی مانند هولوکاست،بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و حتی بمباران شهرهای غیر نظامی آلمان توسط متفقین جنایاتی هستند که از خاطره ی تاریخ پاک نخواهند شد.

.اما در این بین مردمانی از یک کشور بی طرف در یک تعداد بسیار زیادی کشته شدند،علت مرگ اونها قحطی و اشغال کشورشون توسط متفقین بود،به گفته ی تاریخ بین 2 تا 4 میلیون نفر بر اثر قحطی جان خودشون را از دست دادند اما هیچگاه از این اتفاق تلخ صحبتی به میان نیومد و تمام اون اتفاقات تاریک به مرور زمان به فراموشی سپرده شد،این مقاله داستان قحطی ایران در جنگ جهانی دوم هستش و این بخش اول از داستان قحطی ایران در جنگ جهانی دوم هستش.

پیمان شکنی متفقین    

رضاشاه پهلوی در ابتدای جنگ جهانی دوم رسما اعلام بی طرفی کرد و گفت که ایران قصد نداره در این جنگ حضور داشته باشه،ایران در اون دوران رابطه ی بسیار نزدیکی با آلمان برقرار کرده بود،ایران در دوره ی توسعه و پیشرفت قرار داشت،مهندسین و کارشناسان آلمانی وارد خاک ایران شده بودند و در این روند توسعه نقش بسیار پررنگی داشتند اما بعد از یک مدتی در سال 1941 میلادی عملیات بارباروسا (22 ژوئن 1941)در اروپا اتفاق افتاد یعنی حمله آلمان نازی به خاک اتحاد جماهیر شوروی،هنگامی که آلمانی ها به شوروی حمله کردند روس ها  و انگلیسی ها  یک دشمن مشترک پیدا کردند یعنی کشور آلمان،نظر روس ها و انگلیسی ها به سمت ایران جلب شد،اونها میدانستند که آلمانی روابط بسیار نزدیکی با آلمانی ها برقرار کردند و از این میترسیدند که هیتلر از همین رابطه ی نزدیک استفاده کنه و روند پیروزی های خودش را از طریق ایران گسترش بده.

اما ایران از چند جهت دیگه برای نیروهای متفق مخصوصا انگلیسی ها اهمیت زیادی داشت،ایران در مسیر هندوستان قرار گرفته بود که در اون زمان بزرگترین مستعمره ی بریتانیا بوو و از جهتی هم بعد از جنگ جهانی اول انگلیسی ها توانسته بودند مخازن نفت خاورمیانه را تحت کنترل خودشون قرار بدن و تمامی این چاه ها نفت حوالی ایران قرار داشت،اگر میتونستند رو ایران کنترل داشته باشند روی چاه های نفت هم کنترل داشته اما از همه ی اینها مهمتر مرز مشترک و طولانی بود که ایران با کشور شوروی داشت مخصوصا مرز ایران با منطقه ی قفقاز،منطقه ی قفقاز که یک منطقه ی طلا خیز بود و منایع انرژی بسیار زیادی داشت،از طریق ناحیه ی قفقاز میشد کلی سلاح و تجهیزات انگلیسی و آمریکایی را وارد شوروی کرد تا روس ها هم با استفادده از همون تجهیزات جنگی بتونن بیشتر در مقابل آلمانی ها مقاومت کنند.

در 3 شهریور 1320 نیروهای نظامی انگلیس و شوروی از شمال و جنوب به ایران حمله کردند و این درحالی بود که ایران به طور رسمی اعلام بیطرفی کرده بود،شوروی 40000 و بریتانیا 19000 سرباز را روانه ی ایران کردند،ایران فقط چند روز توانست دوام بیاره،در نهایت رضا شاه اعلام آتش بس کرد و قوای روس و انگلیس پیروز شدند،در این جنگ 800 نظامی و 200 غیر نظامی ایرانی کشته شدند،تلفات نظامی انگلیسی ها و روس ها روی هم رفته 100 نفر بود و چندتا از تانک ها و هواپیماهای خودشون را هم از دست دادند.

در این بین داستان سه مرز بان در منطقه ی جٌلفا شنیدن داره: به این سه مرزبان ایرانی گفته بودند که در مقابل قوای شوروی مقاومت نکنند و اجازه بدن نیروهای شوروی وارد خاک ایران بشن چون این مقاومت نتیجه ای نداره و ایران در اون دوره تسلیم شده بود،نیروهای شوروی هم تنها راهی که داشتند و البته بهترین راهی که داشتند این بود که از روی پل فلزی جٌلفا رد بشن و وارد خاک ایران بشن،اما این سه مرزبان ایران به هیچ وجه تسلیم نشدند و اعلام کردند که تا آخرین قطره ی خونشون در مقابل تجاوز بیگانه قصد دارند مقاومت کنند و همین کار را هم انجام دادند،این 3 مرزبان 3 روز تمام نیروی قدرتمند شوروی را پشت مرزهای ایران گیر انداخته بودند و نیروهای شوروی در حال جنگ با این 3 مرزبان بودند،قوای شوروی هیچ رغم نمیتوانست از پس این 3 مرزبان بر بیان و نمیتونستن از روی این پل فلزی عبور کنند در نهایت در روز سوم این 3 مرزبان توسط قوای شوروی کشته میشوند،با کشته شدند این 3 مرزبان ایرانی نیروهای شوروی از پل فلزی جٌلفا رد میشن و وارد خاک ایران میشوند،به گزارش مورخین فرمانده ی ارتش شوروی شخصا به جنازه ی این 3 مرزبان ایرانی ادای احترام کرد که تا آخرین قطره ی خونشون در مقابل بیگانگان مقاومت کردند و هیچگونه ترسی از نیروهای قدرتمند شوروی نداشتند.

تندیس این سه مرزبان: ملک محمدی،محمد هاشمی،عبدالله شهریاری

هرچی که بود ایران تسلیم شد،رضاشاه هم زیر فشار متفقین مخصوصا انگلیسی ها مجبور به کناره گیری شد،با کناره گیری رضاشاه کشور در مرز فروپاشی قرار گرفته بود و متفقین اهمیتی به آینده ی کشور نمی دادند،با مذاکرات بسیار پیچیده،جلسات بسیار زیاد و صحبت های بسیار زیاد در مورد آینده ی ایران و همچنین تلاش های محمدعلی فروغی در نهایت نیروهای بیگانه قبول کردند که حکومت مرکزی در ایران همچنان برقرار باشه و حکومت و سلطنت از رضاشاه به محمدرضا شاه منتقل بشه که در اون دوران ولیعهد ایران بود،ایران در این دوران به سه قسمت تقسیم شده بود:

روس ها شمال را اشغال کرده بودند،انگلیسی ها بخش غربی کشور را اشغال کرده بودند و سایر نواحی ایران هم به عنوان بخش مستقل در اختیار حکومت مرکزی ایران بود.

خانه در اشغال بیگانگان

از همون ابتدای اشغال ایران نگرانی هایی در مورد تأمین مواد غذایی بوجود آمده بود چون ایران در جنگ جهانی اول هم مشابه همین مشکل را داشت به همین دلیل مقامات ایرانی نگران بودند که مبادا بحران مواد غذایی اینبار هم در ایران اتفاق بیفته،هنگامی هم که کشور دچار آشوب شده بود و اشغال گران وارد خاک ایران شدند کشاورزان دست از کار کشیده بودند و محصولات کشاورزی در ایران تولید نمیشد،دولت برای اینکه کشاورزان را تشویق بکنه که دوباره به سر زمین های کشاوزی خودشون برگردن و کارشون را ادامه بدن بهشون وعده داده بود که در سال آینده محصولاتشون را به دو برابر قیمت خریداری میکنه از اون طرف هم به گروهای مردمی وعده داده بود که نگران چیزی نباشن چون دولت قصد داشت واردات کالا و مواد غذایی از هندوستان را دو برابر بکنه تا بحران جنگ جهانی اول اینبار اتفاق نیفته.

متفقین برای اینکه این اشغال گری را قانونی نشان بدهند مذاکرات سه جانبه ای را با شاه ایران آغاز کردند،در نهایت در 22 ژانویه 1942 قراردادی 3 جانبه بین ایران و شوروی و انگلیس 

منعقد شد و ایران رسما به آلمان اعلان جنگ داد،اما مفاد این قرارداد 3 جانبه چه بود؟

متفقین به مردم ایران قول دادن که تا زمان جنگ در خاک ایران می ماند و بعد از اتمام جنگ خاک ایران را به طور کامل ترک میکنند و حکومت مرکزی دوباره بر ایران اعمال قدرت میکنه از اون طرف متفقین به مردم ایران قول دادند که تمام امنیت راه ها و جاده ها را و همچنین خط راه آهن را برعهده بگیره و اجازه نمیدن مشکلی برای امنیت کشور به وجود بیاد،از همه ی اینها مهمتر وعده داده بودن که اگر ایران دچار بحران مواد غذایی بشه این بحران را کنترل کنند و بتونن با واردات کالا و مواد غذایی بحران گرسنگی اگر اتفاق افتاد توسط متفقین برطرف بشه،متفقین در اون دوران کنترل مناطق استراتژیک ایران را بر عهده گرفته بودند،راه های دریایی،جاده ها و خطوط ریلی یعنی راه آهن سراسری این هم به کنترل نیروهای متفق در اومده بود،همچنین انبار ذخیره ی کالا و مواد غذایی هم در دست نیروهای متفق بود،در همین دوران بود که آمریکا هم رسما وارد جنگ جهانی دوم شد،نیروهای آمریکایی هم تصمیم گرفتند وارد خاک ایران بشن اونها هم قصد داشتند به کمک انگلیسی ها تجهیزات مدرن آمریکایی را به دست نیروهای شوروی برسونن تا شوروی بتونه در مقابل آلمان مقاومت بکنه،

هنگامی که نیروهای آمریکایی در ماه دسامبر همون سال وارد خاک ایران شدند نیروهای انگلیسی کنترل خطوط راه آهن را به دست نیروهای آمریکایی دادند و تجهیزات نظامی انگلیسی و آمریکایی و از سریق خطوط راه آهن و راه های جاده ای به سمت شمال میرفت و در اونجا به دست نیروهای شوروی میرسید،کشتی های متفقین در بندرگاه های ایرانی لنگر مینداختن و کالا ها و تجهیزات نظامی را در ایران تخلیه میکردند،آسمان ایران هم در اختیار کامل متفقین قرار داشت،در اون دوران آمریکا بیش از 5/17 میلیون تٌن تجهیزات نظامی به شوروی قرض داده بود،8 میلیون تٌن از این تجهیزات از کٌریدٌر ایران عبور میکرد و کٌریدٌر ایران تبدیل به یک نقطه ی بسیار حیاتی برای شوروی شده بود،در آوریل 1942 دریادار اریش رایدر به هیتلر گزارش داد،طبق این گزارش تمامی تجهیزات آمریکایی و انگلیسی از طریق ایران به شوروی وارد میشود،این تجهیزات به قفقاز میروند و جنگ با دشمن در منطقه ی قفقاز بسیار سخت و پیچیده خواهد شد.

اما این پل پیروزی متفقین برای ایران هزینه های بسیار سنگینی داشت،همانطور که گفتیم این تجهیزات نظامی در حجم بسیار زیادی از طریق راه آهن سراسری ایران جابجا میشد و بخاطر همین جابجایی ها بخش اعظمی از راه آهن سراسری ایران آسیب جدی دید و تعداد زیادی از واگن های قطار های ایرانی هم از کنترل خارج شد و تعدادی از لوکوموتیو های ایرانی خسارات بسیاری شدیدی دیدند،همین شرایط برای راه های جاده ای ایران هم اتفاق افتاده بود چون تمامی این نقتط استراتژیک در اختیار نیروهای متفقین بود،اما نیروهای متفقین از بسیاری از مسئولیت هایی که برعهده گرفته بودند شونه خالی کردند و حجم زیادی از این مسئولیت ها بردوش دولت ایران افتاده بود،از اون طرف 100 ها هزار سرباز نیروی بیگانه در داخل خاک ایران بودند،سربازان آمریکایی و انگلیسی و فراسوی و همیچنین سربازان روس این سربازان هم گرسنه بودند و مواد غذایی خودشون را از طریق منابع غذایی ایران تأمین میکردند خود ایرانی که به بحران غذا هم خورده بود،این وسط انگلیسی ها هم دست به یک سری اقداماتی زده بودند که بحران مواد غذایی را تشدید میکرد مثلا اومده بودن خیلی از این کشاورزان را به استخدام خودشون در آوردن و به عنوان کارگران جاده از همین نیروهای محلی استفاده میکردند و اجازه ی کشاورزی به این افراد را نمیدادند یک پولی هم به این کارگران میدادند ولی همین که اجازه نمیدادن کشاورزی کنن باعث شده بود 75% تولیدات کشاورزی ایران کاهش پیدا کنه و این قضیه بحران غذایی ایران را بدتر هم کرده بود.

در همین دوران و در همین آشفتگی ها بود که 100 ها هزار پناه جوی لهستانی هم وارد خاک ایران شدند،داستان این پناه جویان لهستانی این وسط چه بود؟

هنگامی که آلمان به خاک لهستان حمله کرده بود تعداد زیادی از این پناه جویان لهستانی که اکثریت هم از یهودیان لهستان بودند احساس کردند که اون منطقه براشون امن نیست و احتمال داره به دست نازی ها کشته بشن یا وارد ارودوگاه های کار اجباری نازی ها بشن برای همین خاک لهستان را ترک کردند و به سمت شوروی حرکت کردند اما در اونجا هم اسیر دست

استالین شدند،استالین هم این یهودیان لهستانی را گرفت و به اردوگاه کار اجباری میفرستاد و یک جورایی اونجا هم زندانی شده بودند و استالین از این لهستانی ها به شدت کار میکشید برای همین لهستانی ها از شرایطشون در شوروی نارازی بودند،بعد از یک مدت استالین این نیروهای لهستانی را رها کرد پناهجویان لهستانی به سمت ایران حرکت کردند و صدها هزار نفر از اونها وارد خاک ایران شدند،مردم ایران با اینکه درگیر مشکلات خودشون بودند اما با آغوش باز از این پناهجویان لهستانی استقبال کردند و پناهجویان لهستانی تا زمانی که در ایران بودند زندگی خوبی داشتند در این زمینه اگر اطلاعات بیشتری میخواید بهتره یکسر به مستند مرثیه ی گمشده ساخته ی خسرو سینایی بزنید و این مستند را ببینید داستان کامل پناهجویان لهستانی در ایران را در اون مستند میتونید ببینید.

با وجود اینکه محصولات کشاورزی بسیار کم شده بود استالین تمام ذخایر آذربایجان  غربی را ضبط کرد و در اختیار ارتش سرخ قرار داد،ایران که قبل تر در مسیر رشد اقتصادی قرار داشت حالا دچار تورم بی سابقه ای شد.دولت ایران نیازهای متفقین را با پول رسمی برطرف میکرد بهمین دلیل حجم زیادی پول در کشور چاپ شد،در نتیجه ی تمامی این اقدامات متوسط قیمت مواد غذایی در تهران بین سال های 1939 تا 1943 پانصد و پنجاه و پنج درصد رشد کرده بود.

همه ی اینها را گفتیم ولی از خودی ها نگفتیم،یکی دیگر از عوامل قحطی ایران در جنگ جهانی دوم بازرگانان ایرانی بودند،بازرگانان ایرانی مشابه جنگ جهانی اول اینبار هم دست به احتکار زدند،همین احتکار کنندگان کالا ها را برای خودشان نگه داشتند،اونها را در بازار آزاد نمیکردند و به قیمت بسیار بالایی به افراد ثروتمند میفروختند و همین قضیه باعث شد تا بحران غذا در ایران تشدید بشه.

قدرت گرفته از بلاگیکس ©