جنگ جهانی دوم یک فاجعه در تاریخ بشر بود،میلیون ها نفر جان خودشون را از دست دادند،فجایعی مانند هولوکاست،بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و حتی بمباران شهرهای غیر نظامی آلمان توسط متفقین جنایاتی هستند که از خاطره ی تاریخ پاک نخواهند شد.
.اما در این بین مردمانی از یک کشور بی طرف در یک تعداد بسیار زیادی کشته شدند،علت مرگ اونها قحطی و اشغال کشورشون توسط متفقین بود،به گفته ی تاریخ بین 2 تا 4 میلیون نفر بر اثر قحطی جان خودشون را از دست دادند اما هیچگاه از این اتفاق تلخ صحبتی به میان نیومد و تمام اون اتفاقات تاریک به مرور زمان به فراموشی سپرده شد،این مقاله داستان قحطی ایران در جنگ جهانی دوم هستش و این بخش اول از داستان قحطی ایران در جنگ جهانی دوم هستش.
پیمان شکنی متفقین
رضاشاه پهلوی در ابتدای جنگ جهانی دوم رسما اعلام بی طرفی کرد و گفت که ایران قصد نداره در این جنگ حضور داشته باشه،ایران در اون دوران رابطه ی بسیار نزدیکی با آلمان برقرار کرده بود،ایران در دوره ی توسعه و پیشرفت قرار داشت،مهندسین و کارشناسان آلمانی وارد خاک ایران شده بودند و در این روند توسعه نقش بسیار پررنگی داشتند اما بعد از یک مدتی در سال 1941 میلادی عملیات بارباروسا (22 ژوئن 1941)در اروپا اتفاق افتاد یعنی حمله آلمان نازی به خاک اتحاد جماهیر شوروی،هنگامی که آلمانی ها به شوروی حمله کردند روس ها و انگلیسی ها یک دشمن مشترک پیدا کردند یعنی کشور آلمان،نظر روس ها و انگلیسی ها به سمت ایران جلب شد،اونها میدانستند که آلمانی روابط بسیار نزدیکی با آلمانی ها برقرار کردند و از این میترسیدند که هیتلر از همین رابطه ی نزدیک استفاده کنه و روند پیروزی های خودش را از طریق ایران گسترش بده.
اما ایران از چند جهت دیگه برای نیروهای متفق مخصوصا انگلیسی ها اهمیت زیادی داشت،ایران در مسیر هندوستان قرار گرفته بود که در اون زمان بزرگترین مستعمره ی بریتانیا بوو و از جهتی هم بعد از جنگ جهانی اول انگلیسی ها توانسته بودند مخازن نفت خاورمیانه را تحت کنترل خودشون قرار بدن و تمامی این چاه ها نفت حوالی ایران قرار داشت،اگر میتونستند رو ایران کنترل داشته باشند روی چاه های نفت هم کنترل داشته اما از همه ی اینها مهمتر مرز مشترک و طولانی بود که ایران با کشور شوروی داشت مخصوصا مرز ایران با منطقه ی قفقاز،منطقه ی قفقاز که یک منطقه ی طلا خیز بود و منایع انرژی بسیار زیادی داشت،از طریق ناحیه ی قفقاز میشد کلی سلاح و تجهیزات انگلیسی و آمریکایی را وارد شوروی کرد تا روس ها هم با استفادده از همون تجهیزات جنگی بتونن بیشتر در مقابل آلمانی ها مقاومت کنند.
در 3 شهریور 1320 نیروهای نظامی انگلیس و شوروی از شمال و جنوب به ایران حمله کردند و این درحالی بود که ایران به طور رسمی اعلام بیطرفی کرده بود،شوروی 40000 و بریتانیا 19000 سرباز را روانه ی ایران کردند،ایران فقط چند روز توانست دوام بیاره،در نهایت رضا شاه اعلام آتش بس کرد و قوای روس و انگلیس پیروز شدند،در این جنگ 800 نظامی و 200 غیر نظامی ایرانی کشته شدند،تلفات نظامی انگلیسی ها و روس ها روی هم رفته 100 نفر بود و چندتا از تانک ها و هواپیماهای خودشون را هم از دست دادند.
در این بین داستان سه مرز بان در منطقه ی جٌلفا شنیدن داره: به این سه مرزبان ایرانی گفته بودند که در مقابل قوای شوروی مقاومت نکنند و اجازه بدن نیروهای شوروی وارد خاک ایران بشن چون این مقاومت نتیجه ای نداره و ایران در اون دوره تسلیم شده بود،نیروهای شوروی هم تنها راهی که داشتند و البته بهترین راهی که داشتند این بود که از روی پل فلزی جٌلفا رد بشن و وارد خاک ایران بشن،اما این سه مرزبان ایران به هیچ وجه تسلیم نشدند و اعلام کردند که تا آخرین قطره ی خونشون در مقابل تجاوز بیگانه قصد دارند مقاومت کنند و همین کار را هم انجام دادند،این 3 مرزبان 3 روز تمام نیروی قدرتمند شوروی را پشت مرزهای ایران گیر انداخته بودند و نیروهای شوروی در حال جنگ با این 3 مرزبان بودند،قوای شوروی هیچ رغم نمیتوانست از پس این 3 مرزبان بر بیان و نمیتونستن از روی این پل فلزی عبور کنند در نهایت در روز سوم این 3 مرزبان توسط قوای شوروی کشته میشوند،با کشته شدند این 3 مرزبان ایرانی نیروهای شوروی از پل فلزی جٌلفا رد میشن و وارد خاک ایران میشوند،به گزارش مورخین فرمانده ی ارتش شوروی شخصا به جنازه ی این 3 مرزبان ایرانی ادای احترام کرد که تا آخرین قطره ی خونشون در مقابل بیگانگان مقاومت کردند و هیچگونه ترسی از نیروهای قدرتمند شوروی نداشتند.
تندیس این سه مرزبان: ملک محمدی،محمد هاشمی،عبدالله شهریاری
هرچی که بود ایران تسلیم شد،رضاشاه هم زیر فشار متفقین مخصوصا انگلیسی ها مجبور به کناره گیری شد،با کناره گیری رضاشاه کشور در مرز فروپاشی قرار گرفته بود و متفقین اهمیتی به آینده ی کشور نمی دادند،با مذاکرات بسیار پیچیده،جلسات بسیار زیاد و صحبت های بسیار زیاد در مورد آینده ی ایران و همچنین تلاش های محمدعلی فروغی در نهایت نیروهای بیگانه قبول کردند که حکومت مرکزی در ایران همچنان برقرار باشه و حکومت و سلطنت از رضاشاه به محمدرضا شاه منتقل بشه که در اون دوران ولیعهد ایران بود،ایران در این دوران به سه قسمت تقسیم شده بود:
روس ها شمال را اشغال کرده بودند،انگلیسی ها بخش غربی کشور را اشغال کرده بودند و سایر نواحی ایران هم به عنوان بخش مستقل در اختیار حکومت مرکزی ایران بود.
خانه در اشغال بیگانگان
از همون ابتدای اشغال ایران نگرانی هایی در مورد تأمین مواد غذایی بوجود آمده بود چون ایران در جنگ جهانی اول هم مشابه همین مشکل را داشت به همین دلیل مقامات ایرانی نگران بودند که مبادا بحران مواد غذایی اینبار هم در ایران اتفاق بیفته،هنگامی هم که کشور دچار آشوب شده بود و اشغال گران وارد خاک ایران شدند کشاورزان دست از کار کشیده بودند و محصولات کشاورزی در ایران تولید نمیشد،دولت برای اینکه کشاورزان را تشویق بکنه که دوباره به سر زمین های کشاوزی خودشون برگردن و کارشون را ادامه بدن بهشون وعده داده بود که در سال آینده محصولاتشون را به دو برابر قیمت خریداری میکنه از اون طرف هم به گروهای مردمی وعده داده بود که نگران چیزی نباشن چون دولت قصد داشت واردات کالا و مواد غذایی از هندوستان را دو برابر بکنه تا بحران جنگ جهانی اول اینبار اتفاق نیفته.
متفقین برای اینکه این اشغال گری را قانونی نشان بدهند مذاکرات سه جانبه ای را با شاه ایران آغاز کردند،در نهایت در 22 ژانویه 1942 قراردادی 3 جانبه بین ایران و شوروی و انگلیس
منعقد شد و ایران رسما به آلمان اعلان جنگ داد،اما مفاد این قرارداد 3 جانبه چه بود؟